دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

یاداشتکها.یاداشتک پنجاه و چهارم.دبات. اسماعیل وفا یغمایی

یاداشتکها.یاداشتک پنجاه و چهارم
 دبات
نیک میدانم نمیترسند از ما، رهبران
کاش اما ترس و بیمی از خدائی داشتند
روبروی ما نه! شاید روبروی آینه
رهبران ما چه میشد گر دبائی داشتند
اسماعیل وفا یغمائی
عرض کنم  که یکشنبه شب   حدود دو ساعت و نیم آقایان هلاند و سرکوزی کاندیداهای ریاست جمهوری فرانسه دبائی داشتند. من معنای دقیق کلمه دبا را نمیدانم ولی می فهمم که دبا یعنی اینکه بدون اینکه مشت و لگد و تهدید و دشنامی در کار باشد و بدون اینکه همدیگر را متهم به خیانت و امثالهم کنند نه در مقابل خدا و کلیسا و مسیح و مقدسین و مقدسات و رو به اسمان هفتم، بلکه در  روی همین زمین و درمقابل هجده میلیون بیننده یقه هم را بطور سیاسی و... بگیرند و از هم سئوال کنند و پاسخ بطلبند که:
 برادر من! پدر من! رهبر من! رئیس جمهور من! نازنین من! شیطون بلای من!در رابطه با منافع یک ملت و سرنوشت یک میهن در طول چهار پنج سال رهبری و ریاستت چه کارهای نیکی کرده ای و چه اشتباهاتی مرتکب شده ای.
 طرفین باید به این سوالات پاسخ بدهند و راه در روئی هم جز پاسخ درست و منطقی ندارند و بر این اساس است که مردم تصمیم میگیرند رئیس جمهور و رهبر اینده را انتخاب کنند و افسار حکومت را به دستشان بدهند.
فقیر مثل صدها هزار تن و چند میلیون ایرانی مهاجر و پناهنده حدود بیست و هفت سال در ایران زیسته ام و حدود سی و یکسال در فرانسه و حوالی آن و خارج از خاک ایران ! یعنی میتوانم با اجازه رهبران مختلف اندکی تحت تاثیر فرهنگ بورژوازی باشم!! همچنین فقیر نمیتوانم در سرنوشت کنونی ایران چندان دخالتی داشته باشم مگر اندکی با سرودن و نوشتن که میدانم برای مبارزه سیاسی و برکندن حکومتی و بر آوردن حکومتی فقط شعر و ترانه کار ساز نیست، اما می توانم بپرسم و بخواهم از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق رهبران اپوزیسیونها و آلترناتیوهای مملکت ما از سال 1361 به بعد درخارج کشور به سر میبرند بعد از حدود سی سال چه میشد دور هم می نشستند و یک دبائی با هم انجام میدادند که در این سی سال چه هنرها و چه عیوبی داشته اند و قافله انقلاب را از کجا به کجا برده اند. نیک می دانم این شدنی نیست و جمع شدن راهبران اپوزیسونها و آلتر ناتیوها یک آرزوی محال است اما اگر این شدنی نیست میشود در خلوتی آینه ای روبروی خودشان گذاشته و با خویشتن خویش دبائی انجام دهند و از خودشان بپرسند عیب و هنرشان چیست از کجا به کجا رسیده اند و واقعا چه میخواهند بکنند. انشالله  که در پایان آینه ها را نخواهند شکست و چشم شیطان کور که ان کار را  یعنی دبا را انجام خواهند داد.ومن الله توفیق و التکلان
اسماعیل وفا یغمائی
چهارم می 2012